اسکرین

برای درخواست مطلب موضوع مطلب را برایمان ارسال کنید از روش تماس با من |skreen

اسکرین

برای درخواست مطلب موضوع مطلب را برایمان ارسال کنید از روش تماس با من |skreen

فصل دوستی ها

۱۴ فوریه، ولنتاین، جلسه دفاع موبور هست، توی ترم پاییز عملا فقط سه چهار بار سر به نیویورک سر زد و داره چهارسال و نیمه phd اش را تموم میکنه. موبور برای من الگوی موفقیت کاری و تحقیقاتی هست و خوشبختانه توی سه سال و نیمی که با هم توی یک تیم کار میکردیم هردو خیلی پیشرفت کردیم. تو این چند ماهه که عملا دانشگاه نمیومد ثابت کردم میتونم به تنهایی از پس ازمایشها و مهمتر از اون انالیز ازمایشها بربیام، البته هرچند واقع بینانه به اندازه یکسال از لحاظ دانش و اطلاعات ازش عقب هستم اما نسبت به دوسه سال پیش که این فاصله را دوسه سال میدیدم این تفاوت کمتر شده و‌ میدونم تو مسیر هستم. دیروز استادم بچه های ازمایشگاه را به بهانه ویزیت یک استاد دیگه برای ناهار رستوران دعوت کرده بود و موبور هم اومد نیویورک، شب با راستین و موبور و ایرانی کانادایی و چند تا دوست دانشگاهیم رفتیم باری که بازی شافل داشتند و مثل همیشه کلی گفتیم و خندیدیم، شب که برمیگشتیم به راستین میگفتم که سه سال روزی ۱۰ ساعت با موبور کار کردم و حسابی بهش عادت کردم ولی میدونم اون هم مثل بقیه ادمها لحظه ساز قسمتی از زندگیم بود که نقش اصلی اش را ایفا کرد و عملا دیگه شاید فقط سالی یکبار تو سمینار ها ببینمش. یاد دوستان دوره داروسازیم تو ایران افتادم، حدود ۶ سال نه فقط دانشگاه بلکه هم خوابگاهی و هم اتاقی بودیم و فقط موقع خواب هم را نمیدیدیم. حتی دفاعمون تو یک زمان بود ولی درعرض یک کمتر از دو سه روز بعد دفاع هرکدوم وسایلمون را بستیم و مثل همیشه و به امید ارتباط و دیداری زود هنگام از هم خداحافظی کردیم. از اون موقع ۱۷ سال میگذره و تو این مدت خیلیهاشون را، همونها که یکروز از دوره داروسازیم بدونشون نمیگذشت را یکبار هم ندیدم. یک گروه واتز اپی داریم که هرازگاهی تولدها و مناسبتها را به هم تبریک میگیم، همین. اونها هم فقط مسافر بخشی از زندگی من بودن و نقششون را ایفا کردن و رفتن. میدونم موبور، ایرانی کانادایی و بقیه دوستهامون هم از این قاعده مستثنی نیستند.اینبار هم مثل همیشه زندگی حقیقت خودش یعنی اومدن و رفتن را به رخم میکشه. پ ن.ممنونم دوستان بابت کامنتها. فرصت نکردم هنوز کامنتها را جواب بدم. اما خوندمشون و‌لذت بردم